بهمن 93
سلام به دختر ماهم . اینروزها زیاد بیرون نمیریم و بیشتر خونه هستیم یه چند روزی هست که سرما خوردی و بیحالی منم برات دارو گیاهی درست میکنم و خوشبختانه دوست داری و میخوری یه چند روزی مهد هم نرفتی . یه صبح که سرویس مهدت اومد دنبالت در جلو برات باز کرد که بشینی تو در عقب باز کردی و رفتی تو ماشین بهش میگی مامانم گفت جلو خطر داره باید پشت بشینم (ضایعش کردی رفتی) یه روز که با خاله جون و فتانه جون شما ووروجکها بردیم خانه بازی (نازیتا.ایلین .آیدین) اینم یه روز دیگه باز با خاله جون وفتانه جون و فرزانه(فرنازه)اول رفتیم پیتزا گرفتیم بعد اومدیم تو پارک خوردیم ویه خورده شماها بازی کردید و اومدی...
نویسنده :
مامان مهدیه
10:50